گای کاواساکی، ایوَنجلیست سابق شرکت اپل و نویسندهی کتاب ارزشمند «هنر شروع»، در نشست مدیران و بانکداران سیلیکون وَلی که دقیقاً یک روز پس از مرگ استیوجابز فقید در ۶ اکتبر ۲۰۱۱ برگزار شد، ۱۲ درس اساسی که از جابز آموخته بود را در قالب یک سخنرانی غافلگیرکننده، بیان کرده است:
- نخبگان بدرد نمیخورند! (دقیقه ۳:۴۴)
- مشتری توانِ به زبان آوردن چیزی که میخواهد را ندارد. (دقیقه ۵:۰۶)
- بزرگترین چالشها، بهترین کارها را به ارمغان میآورند. (دقیقه ۶:۵۲)
- طراحی بهحساب میآید. (دقیقه ۷:۴۲)
- گرافیکهای بزرگ، فونتهای بزرگ! (دقیقه ۹:۲۱)
- پرش روی قلهی منحنیها! (دقیقه ۱۰:۲۳)
- «کار میکند» یا «کار نمیکند»، مسئلهی مهم این است. (دقیقه ۱۳:۱۵)
- «ارزش» و «قیمتِ» یکچیز، دو ماهیت از هم جدا هستند. (دقیقه ۱۶:۰۵)
- بازیگران درجهیک، بازیگران درجهیک را به کار میگیرند. (دقیقه ۲۲:۲۲)
- مدیرانِ اجرایی واقعی همیشه آماده به دمو هستند! (دقیقه ۲۴:۵۳)
- کارآفرینان واقعی، ارائه گر هستند! (دقیقه ۲۵:۴۱)
- بعضی چیزها را باید باور داشت تا پدید بیایند! (دقیقه ۲۷:۰۵)
کاواساکی، در درس شماره ۹، به پدیدهای در ادارات و سازمانهای صنعتی اشاره میکند که استیوجابز آن را «انفجار نادانی – Bozo Explosion» مینامد!
ویدئو کامل است اما برای دسترسپذیری بهتر، از درس ۹ (دقیقه ۲۲:۲۲) آغاز خواهد شد.
پدیده «انفجار نادانی»، به خطمشی رشد منابع انسانی سازمانها اشاره دارد و بیان میکند که مدیران درجهیک، افراد درجهیک را به خدمت میگیرند ولی مدیران درجهدو و پایینتر، با ترسِ از دست دادن جایگاه خود، اقدام به جذب نیروهای ضعیفتر از خودشان میکنند. این عادت باعث ایجاد چرخهای فاسد میشود که سازمان را با سرعت زیادی به سمت تشکیلِ هرمی بیکفایت، سوق میدهد. هرمی که در آن معدود افراد توانمند نیز ناامید و فلج هستند!
تلاش مدیران و مؤسسین شرکتهای نوپا در ابتدای راه،معطوف به جذبِ نیروهای با کیفت و درجهیک است. بهمحض بزرگ شدن سازمان، نوعی سیاست زدگی و ترس، باعث کمرنگ شدن طرز فکر اولیه شده و مدیران، عادات خوب خود را ترک میکنند. لحظهای که دست به استخدام یک مدیر درجهدو میزنید، سقوط خود و سازمانتان به سمت «انفجار نادانی»، را آغاز کردهاید. این چرخهی استخدامِ بیکفایتها، با سرعتِ تمام و بیسروصدا تا آنجا ادامه مییابد که روزی چشمباز کرده و خود را محصور در میان نادانها خواهید یافت. جایی که هیچ گریزی از انفجار نیست!
کاواساکی، حتی پای را از این هم فراتر گذاشته و پیشنهاد میکند که مدیران، دست به استخدام افرادی بزنند که از خودشان بهتر هستند.
این پدیده در تئوری به نظر ساده میرسد، ولی پیشگیری و درمان آن در عمل کار بسیار مشکلی است! آیا در سازمانتان با نشانههایی از این طرز فکر و عملکرد، روبرو شدهاید؟
دیدگاهتان را بنویسید