چرخ دمینگ، کیفیت زندگی و پسازلزله!

چیزی که در تصویر زیر می‌بینید، نامش سیکل یا «چرخ دمینگ» (Deming Wheel یا PDCA Cycle) است. در تمام دنیا از این متد برای ارتقای کیفیت در تمام امورات بشری و غیر بشری (!) استفاده می‌شود. از ارتقای کیفیت زندگی، رفتارهای فرهنگی اجتماعی و سیاست گرفته تا توسعه محصولات نرم‌افزاری، بازاریابی و توسعه کسب‌وکار.

چرخه دمینگ و استاندارد سازی تغییر
تصویر از lean.org

در این یادداشت قصد تشریح جزئیات «چرخ دمینگ» را ندارم بنابراین می‌توانم به زبان ساده به این شکل بیان کنم که شما در این متد سلسله فعالیت‌هایی را در مسیر به دست آوردن سطحی از کیفیت مطلوب در موضوعی خاص، پی می‌گیرید – چرخ را به سمت بالای سراشیبی هل می‌دهید!، به‌محض رسیدن به کیفیت مطلوب یا نتیجه‌ی پیش‌بینی‌شده، آنچه به دست آورده‌اید را استانداردسازی می‌کنید – زیر چرخ مانعی مناسب قرار می‌دهید تا از سرازیر شدن و بازگشتش به پایین جلوگیری کنید!، و این روند را تا انتها و رسیدن به بیشینه کیفیتی که شایسته میدانید تکرار می‌کنید.

خب! این‌ها چه ارتباطی به پسازلزله و کیفیت زندگی دارد!؟ در ادامه با من همراه باشید…

پسازلزله!

یکی از مشکلات ما، به‌ویژه در حوزه فعالیت‌ها و سمن‌های اجتماعی و فرهنگی این است که بسیار فداکارانه و مصمم تلاش کرده و چرخی را به بالای سراشیبی می‌رسانیم – مثل کمک‌هایی که از سوی مردم به افراد متأثر از زلزله شد یا پیش‌بینی‌هایی که برای رسیدگی به بازماندگان حوادث ناگوار صورت می‌گیرد!، ولی امر مهمِ “استانداردسازی” را فراموش می‌کنیم. سعی نمی‌کنیم چیزی که با تلاش و هزینه زیاد به‌دست‌آمده، مثلاً رفاه نسبی که برای مناطق زلزله‌زده به‌واسطه کمک‌های مردمی فراهم‌شده است!، را در ذهن افراد و مخاطبانش به یک استاندارد تبدیل کنیم؛ بنابراین پس از رها کردن کار و فروکش کردن هیجانات، متأسفانه چرخمان به‌جای اولش بازگشته و این دور باطل تا ابد ادامه پیدا می‌کند که طبعاً باعث اتلاف انرژی و هدر رفتن سرمایه خواهد شد.

🖤💔 شوربختانه تعداد زیادی از هم‌وطنانمان در زلزله اخیر کرمانشاه-ازگله دچار آسیب‌های جسمی و روحی فراوانی شدند. هم‌وطنانی که شاید به دلیل دورافتاده بودن محل زندگی‌شان، عموماً از قشر آسیب‌پذیر و کمتر حمایت‌شده جامعه بوده‌اند! قشری که استاندارد زندگی‌شان با متوسط استاندارد جامعه، پایتخت یا شهرهای هم‌جوار، به‌مراتب فاصله داشته است.

در جریان این حادثه دل‌خراش، حمایت‌ها و کمک‌های بی‌دریغ دیگر شهروندان به چشم می‌آمد. کمک‌هایی که بعضاً به ایثار شباهت داشتند تا کمک‌رسانی. دراین‌بین ذهن هر هم‌وطن خوش اندیش، دلسوز و همنوع دوستی به‌سوی اجرای ایده‌هایی برای محرومیت‌زدایی و به‌طورکلی بالا بردن استاندارد زندگی قشر آسیب‌دیده متمایل می‌شود. البته این پدیده، یک واکنش فطری و قابل‌تقدیر است.

ه‌عنوان‌نمونه در حاشیه حوادث و در لابه‌لای مطالب شبکه‌های اجتماعی به گوش می‌رسید که افرادی با نیتی پاک و خیرخواهانه قصد دارند کتابخانه و محلی پر از عروسک و وسایل بازی مخصوص کودکان آسیب‌دیده مهیا کنند. این ایده‌ای عالی ست. خیلی عالی! ولی آیا بعدازآن تلاش می‌کنیم که “داشتن کتابخانه”، “داشتن محیط بازی سالم و شاد با عروسک‌ها و وسایل باکیفیت”، “داشتن بیمارستانی مجهز”، “برخورداری از مدرسه‌ای نسبتاً مدرن” و ازاین‌دست “داشتن‌ها”، در ذهن کودکان آسیب‌دیده، والدینشان و مسئولین منطقه‌ای، تبدیل به یک استاندارد شود!؟ آیا پس از احداث کتابخانه، آن را به کف مطالبات آن جامعه کوچک نیز تبدیل می‌کنیم تا پس‌ازاین، کمتر از آن را برنتابند؟ آیا زیر چرخی که با تلاش زیاد به‌جایی رسیده، مانعی شایسته قرار می‌دهیم که ناغافل سرازیر نشود و زحماتمان را به باد ندهد؟

همه ما وقتی خودرویی را در سینه یک سربالایی تند متوقف می‌کنیم، ترمزدستی که هیچ، گاهی برای اطمینان، تکه چوب یا سنگی را پشت تایرها قرار می‌دهیم تا مبادا خودرو به آنجایی که از آن آمده بازگردد! آیا مسائل فرهنگی، اجتماعی، رفاهی و امثال آن، اهمیتی کمتر از یک خودرو دارند؟

آیا چون خسارت ناشی از سقوط یک خودرو از سراشیبی به‌مراتب سریع‌تر و عینی‌تر از خسارات ناشی از عقب‌گرد استانداردهای فرهنگی است، از آن غافل می‌مانیم؟!

سخن آخر

روش‌های تثبیت و استانداردسازی با توجه به اینکه از متد چرخ دمینگ در چه حوزه‌ای بهره می‌گیرید، گوناگون‌اند. ولی درک نحوه کار چرخ دمینگ و استفاده صحیح از آن می‌تواند از بسیاری از اتلاف‌ها کاسته و ارتقای کیفیت مستمر را تضمین کند.

نظر شما چیست؟ آیا تابه‌حال در کار یا زندگی خود، کیفیتی را با تلاش بسیار به دست آورده‌اید که براثر عدم استانداردسازی مناسب از دستش داده باشید؟

👋

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *