چند تکلیفی و هورمون پاداش

آیا شما هم یک کُپه‌ساز دیجیتال هستید؟! به‌طور دقیق‌تر، آیا از آن دسته افراد هستید که همزمان ۵۰ برگه‌ در مرورگرشان باز است؟! دریایی از آیکون‌های رنگارنگِ وب‌سایت‌هایی که مدام از آن‌ها استفاده می‌کنید؛ و یا ردیفی از مطالب مفید که در طول یک غواصیِ اینترنتیِ چندروزه آن‌ها را یافته‌اید، بخشی از آن‌ها را خوانده و مابقی را برای فرصتِ مطالعۀ بعدی، احتکار کرده‌اید!

ذهنتان رفتار جالبی با محتوای این برگه‌ها دارد: نه امکان خواندنشان هست و نه امکان بستن و دور انداختنشان! موضوع مهم این است که این رفتار نه‌تنها برای رایانه بلکه برای مغزتان نیز مضر است! کمی جلوتر به علل آن پی خواهیم برد.

مشکل انباشت برگه‌ها چیست؟

مِگ کابُت، نویسنده‌ی مشهور داستان‌های رمانتیک، درجایی گفته است:

“هورمون‌ها چیزهای قدرتمندی هستند، بیدار که بشوند، دیگر کاری از کسی ساخته نیست!”

به‌احتمال‌زیاد مقصود خانم کابُت در این نقل‌قول با توجه به سبکِ داستان‌هایش، اشاره به هورمونِ دیگری بوده است؛ اما وقتی در جریانِ وب‌گردی‌های خود، بی‌وقفه برگۀ جدیدی باز می‌کنید و بی‌مهابا از برگه‌ای به برگۀ دیگر می‌جهید، مغزتان شروع به آزادسازی گیرنده‌های دوپامین می‌کند که نتیجۀ آن القای حسِ کاذبِ “پُربار بودن” به شما است. ازنقطه‌نظر روانشناسی و زیست‌شیمی، انسان از این سردرگمیِ پیچیده‌ای که برای خود می‌سازد به‌نوعی لذت می‌برد!

متأسفانه ساختار مغز انسان توانِ پاسخ‌گوییِ همزمان به تمام این محرک‌ها را ندارد؛ در عوض، سراسیمه از یک نقطۀ تمرکز به نقطۀ تمرکز دیگر می‌جهد. در این حالت، مغز به شکل فریب‌کارانه‌ای سعی می‌کند در یک توالیِ پلکانیِ پرشتاب، از پسِ یک کار در هرلحظه، برآمده و برای آن پاداش (دوپامین) دریافت کند!

چند تکلیفی و هورمون پاداش

کششِ تاریخی و منطقیِ انسان به خُرد کردن کارهایی که به نظرش بزرگ‌اند و تلاشش برای انجام تکه‌های کوچکِ کار تا حصول نتیجۀ نهایی نیز ازاین‌جهت قابل‌بررسی است. موضوعی که در فنونِ استخراج داستان‌های کاربر در توسعۀ چابک به آن سفارش شده است، که فرصت و یادداشتی دیگر می‌طلبد.

بر اساس مطالعات علمی، چند تکلیفی انسانی (Human Multitasking) به سه دسته تقسیم‌شده است:

  • چند تکلیفیِ کلاسیک: تلاش برای انجام چند کار به‌صورت همزمان؛ مانند مکالمه با تلفن در حال رانندگی!
  • تعویض پرشتاب تکالیف: جهش پلکانیِ پرشتاب بین تکالیف؛ به شکلی که تکلیف قبلی سکویی نه‌چندان استوار برای تکلیف بعدی می‌سازد.
  • تعویض منقطعِ تکالیف: جهش گسسته بین تکالیف قبل از تکمیل آن‌ها!

حالت سوم، از بدترین حالت‌های چند تکلیفی است. زیرا علاوه بر ایجاد نوعی اختلال عصبی، هیچ پاداشِ فیزیولوژیکی هم در کار نیست!

هنگامی‌که تصور می‌کنیم در حال انجام چند کار به‌صورت همزمان هستیم، مغزمان خودش را به چندین بخش تقسیم میکند و قدرت ارزشمندش بجای حل مسئله، صرفِ تلاش برای پرش‌های پی‌درپی بین این بخش‌ها می‌شود. پژوهشی در دانشگاه ساسِکس نشان داد، افرادی که به‌طور مستمر عملکردِ چند تکلیفیِ پرشتاب داشتند، از سلول‌های خاکستری کمتری در بخش قُدامی قشر مغزشان (محلی که منشأ هیجان و شناخت است) برخوردار بودند. به‌عبارت‌دیگر، استمرار در عملکردِ چند تکلیفی، ساختار شیمیایی مغزمان را تحت تأثیر قرار داده و آسیب‌های جدی ولی خاموش به آن وارد می‌کند!

مغز انسان و چند تکلیفی

پروفسور کلیفورد نَس (Clifford Nass) از دانشگاه استَنفورد، قبل از پایان تحقیقاتش، گمان می‌کرد افرادی که پیوسته در حال تکرارِ عملکردِ چند تکلیفی هستند، به لطفِ تمرینات مستمرِ مغزی، به‌نوعی توانایی ویژه دست‌یافته باشند ولی از نتایج بدست آمده شگفت‌زده شد:

“واقعاً [از نتایج] شگفت‌زده شدیم. همه‌مان شرط را باخته بودیم! به نظر می‌رسد چند تکلیفی‌ها در هر نوعِ آن، از عملکرد بسیار بدی برخوردارند.

سخن پایانی

با انباشتنِ برگه‌های متعدد در مرورگر، پُربارتر نخواهیم بود، بلکه در یک گرداب پیچیده، برای به خاطر سپردن همه‌چیز، غوطه‌ور‌ می‌مانیم. فرآیندی که طی آن به لطفِ پیکربندی طبیعی مغز، که من آن را “تکمیل کُن و پاداش بگیر!” می‌نامم، در حلقه‌ای موهوم گرفتار می‌شویم.

پس دست از آسیب رساندن به خود و رایانه‌تان برداشته؛ شروع کردن را تمام و تمام کردن را شروع کنید!

این یادداشت، برداشتی آزاد از اینجا است.

👋

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *